چه کسی گفت.......

آغوشی میخواهم،


گرم،


عاشق،


ساده،


متوجه.


امنیتی در پناه بازوانی قدرتمند،


بوسه هایی نرم


بر گونه،


آرامشی از جنس خواب.


آغوشی گرم- متعلق به من


همراه من


مأمن من.


نهایتی در نگاهی مهربان


ابدیتی بی وقفه و


موزون و


جاری و


طلوعی دیگر گونه!


نشانی از تو ندارم .....


اما نشانی ام را برای تو مینویسم ...

در عصرهای انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت

را پیدا کن و وارد کوچه

پس کوچه های تنهایی شو ...

کلبه ی غریبی ام را پیدا کن کنار بید مجنون خزان زده !

و کنار مرداب آرزوهای رنگی ام .. در کلبه را باز کن ...

به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مرا خواهی دید!

با بغضی کویری که غرق عصاره انتظار است

پشت دیوار دردهایم نشسته ام ...!


من غم انگیزترین قصه ی شهرم هستم

زیر باران هستم!

کــنج دیوار درون کوچه

خیس و تنها و کمی یخ زده ام

و بخار نفسم دستم را

اندکی گرم نگه می دارد

من همیشه اینجا زیر باران هستم

و همسایه پشت آن پنجره گرم

در این تنهایی....

چه کسی گفت که باران زیباست؟؟؟؟؟؟؟




نظرات شما عزیزان:

ارام و بی موج اما طوفانی
ساعت14:12---8 بهمن 1390
تا کی در انتظارت در گوشه ای بنشینم


دوست محترمم واقعا این ارزو و حرف دل من هس


به یاد تمام ارزوهایم


واقعا دستتون درد نکنه خیلی زیبا مینویسین خیلی دختر بااحساسی هستین خیلی

ممنون از شعر های خوبتون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







شنبه 27 / 9 / 1390برچسب:, |